اردوی یزد برگذار شد

اردوی یزد 

سلام به همه ی شما دوستای خوب و عزیزم

امیدوارم حال همتون خوب خوب خوب باشه

بالاخره اردوی دو روزه ی یزد با همت و تلاش کادر فعال هیات اینترنتی محبان الرضا (ع) طبق برنامه ریزی به خوبی و خوشی برگذار شد.

بچه ها ساعت 6:45 دقیقه صبح پنجشنبه 19/2/87 وارد راه آهن یزد شدن. و اما برنامه ها به شرح زیر برگذار شد:

از راه آهن سوار بر اتوبوس شده رفتیم به سمت محل اسکان و پس از صرف صبحانه و استراحت مختصر راه افتادیم به سمت تکیه امیر چخماق، پس از بازدید اونجا رفتیم به موزه آب و اونجا بچه ها با ادوات آب رسانی در زمان قدیم آشنا شدن. از اونجا رفتیم به مدرسه ضیائیه یا همون زندان اسکندر و پس از بازدید از اونجا چند تا محل نزدیک همونجا به نام های خانه ی لاریها و موزه یی سکه و مردم شناسی و بقعه ی 12 امام رو بازدید کردیم و سوار اتوبوس شده رفتیم به محل اسکان. پس از صرف ناهار و استراحت دوباره سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت میبد. تو میبد رفتیم یه کاروانسرا و یه موزه ی سفال رو دیدیم و به علت صبح کار بودن بقیه اماکن تاریخی نتونستیم بقیه جاها رو ببینیم. بعدش رفتیم سمت کارگاه های سفال برای خرید صنایع دستی میبد. از اونجا رفتیم مسجد واسه نماز و راه افتادیم به سمت یزد و محل اسکان. در محل اسکان شام رو خوردیم و خوابیدیم تا صبح. صبح پس از نماز و صرف صبحانه راه افتادیم سمت آتشکده زرتشتیان و پس از بازدید از اونجا رفتیم به سمت بوستان ولایت یزد. نمی گم که اتوبوس با من لج کرد و دیر رسیدیم به اونجا ولی به محض ورود رفتیم یه جایی مستقر شدیم و آقای ناجی اومدن با بچه ها صحبت کردن و بعدش ناهار رو خوردیم و دوباره راه افتادیم به سمت محل اسکان. پس از استراحت در محل اسکان رفتیم به سمت مسجد حظیره و مقبره ی سومین شهید محراب آیت الله صدوقی و پس از زیارت اونجا رفتیم به سمت مسجد جامع یزد و اونجا رو دیدیم و بعدش رفتیم به سمت باغ دولت آباد که بلند ترین بادگیر دنیا تو اون باغه. پس از بازدید اونجا هم رفتیم به سمت امام زاده جعفر البته اتوبوس باز با من لج کرد و بقیه رو برد به سمت یکی دیگه از امام زاده های یزد که حالا خوشبختانه بچه ها این رو بهم گفتن که ظاهرا اونجا طلبیده بودن. به خاطر همین هم من با راننده دعوا و جر و بحث نکردم. بعد از اونجا رفتیم به سمت راه آهن و بچه ها رو سوار بر قطار کردیم و راهی شدن به سمت تهران. به همین راحتی و به همین خوشمزگی. اردو تموم شد. ولی من که گمون نکنم با ناهماهنگی هایی که تقصیر من بود بهشون خوش گذشته باشه. به هر حال به بزرگی خودشون می بخشن ان شا الله.

منتظرم بچه های اردو نظراتشون و پیشنهاداتشون و انتقاداتشون رو کامنت بذارن واسم.

راستی از بقیه بچه های هیات گله دارم. من واسه 80 نفر تدارک اردو دیدم ولی بیست نفر بیشتر نیومدن. عیب نداره. فقط دلم شکست. همین. این هم که مهم نیست.

منتظرتون هستم تا دوباره ببینمتون.

یا علی و اولادش





سفارش تبلیغ
صبا ویژن